یک شروع سخت
سه سال طول کشید تا بالاخره شروع کنم به نوشتن. حرکت دادن یک ماشین زنگ زده واقعا سخت است مخصوصا بدون روغن کاری... بدون مطالعه...و با تردید های رخنه کرده در باورها...این را هم اگر الان ننویسم میمیرم:با وجود آدمهای روانی که باید همه انرژی و فکرت را برای کنار آمدن با آنها خرج کنی... و اما چند تا گزارش از کارهای مانا: چند وقتیه که عشق لباس پوشیدن داره:لباسهای قدیمی که براش دیگه کوچیک شده+لباسهایی که هنوز براش بزرگن +لباسهایی که فصلشون نیست+...همه رو باهم میپوشه!مثلا ۷-۸تا شلوار و شلوارک و دامن رو روی هم و ۷-۸ تا تاپ و تی شرت و ژاکت +کلاه و شال...آها یادم رفت بگم و ۷-۸ تا جوراب!! چند شب پیش که همینطوری هم خوابش برده بود مجبور ش...
نویسنده :
پویا
9:50